انشا بوم نقاشی

ساخت وبلاگ
"به نام خدا"
بوم نقاشي
ما در جهاني بي كران زندگي مي كنيم.اين كائنات، خود يك نقاشي بزرگ است از جانب دستان پروردگار. آدمي، كه خود اجزاء متحرك اين بوم گردون است هم ؛ براي دل خود نقشي را در بوم هايي با ابعاد كوچك تَر مي كشد.
ابعاد گوناگون من، خريدار را به فكر وا مي دارد. گاهي نگاه كردن به چشمان دوستانم كه از من درشت هيكل تَر هستند، مشكل مي شود. اما من هم حس آنها را تجربه كرده ام كه از بالا به پايين دست نگاهي بي اندازي. غرور خاصي دارد. شب ها بعد از خاموشي، شو برگزار ميكنم و به چاقي و لاغري يكديگر ميخنديم و اينجاست كه انتخاب براي نقاش سخت مي شود.
فكر كنم كه قلمو با خودش هم درگير است البته كه به نقاش بر مي گردد كه چطور نقش بزند. چون گاهي أوقات قلمو با رنگ هاي گرم و سرد، طوري صورتم را نوازش مي كند كه ديگر سردي رنگ حس نمي شود. ولي گاهي آنقدر خشمگين است كه صورتم را باسيلي، آغشته به رنگ مي كند. و يك زمان است كه قلمو هاي كوچك با زلف هايشان بدنم را به قلقلك در مي آورند اما صداي خنده هايم به گوش هيچ كس نمي رسد.
چه بسا نقاشاني كه با حس هاي مختلف به من نقش و نگار دادند. كه من مملوء از حس هاي غم و شادي و پند و اندرز هستم. چه فايده كه تا زماني كه نقاشان زنده بودند من هيچ ارزشي نداشتم. اما حال كه از دنيا رفته اند مرا با قيمت هاي كلان از اين موزه به آن موزه مي برند.
زندگي زود گذر است و زمان زيستن كوتاه، ما نيز روزي مي ميريم گاه با يك خشم بريده مي شويم اما خوني از ما سرازير نمي شود و گاه به تدريج پوسيده مي شويم. اي انسان، مخور غم گذشته و فردا را؛ در فكر امروز باش و سپاسگزار كه تو نيز روزي از اين نقاشي محو و نابود مي شوی امید صباغ نو...
ما را در سایت امید صباغ نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faridehhmohammadi بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:31